شهید حبیب جنت مکان
- نام و نام خانوادگی : حبیب جنت مکان
- نام پدر : خلف
- تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۱/۱
- محل تولد : اهواز
- تاریخ شهادت :۹۴/۰۱/۲۷
- محل شهادت : سامرا
- محل دفن : گلزار شهدای اهواز – قطعه شهدای مدافع حرم
زندگی نامه :
شهید حاج حبیب جنت مکان ۱/۱/۱۳۴۰ درمنطقه چنیبه سفلی اهـواز در خانـواده ی مذهـبی به دنیـا آمد . پـدرش حاج خلـف جنت مکان کشاورزی زحمتکش و اهل خمس و زکات بود و مادرش سفیه رفاهی بانویی فرهیخته حافظ و مربی قرآن بود که به گفته خود شهید صبح فرزندانش را با قرائت قرآن و سرودن شعر از خواب بیدار می کرد . شهید از اوایل نوجوانی به اهل بیت (علیهم السلام) علاقه داشتند و در روز عاشورا هم مقتل گوش می داد و هم مقتل خوانی مـی کـردند . ایشـان فعالیــت های انقـلابی خـود را از مـسجد امام زین العابدین (علیه السلام) واقع در کمپلوی اهواز شروع کرد. اعلامیه های امام را به کمک دوستانش پخش می کرد و به مردم اطلاع رسانی می کرد . همیشه در راهپیمایی ها شرکت می کرد در زمان پیروزی انقلاب۱۷سال داشت . با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد . ۱۹ ساله بود که جنگ شروع شد از شروع تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتند به قول همسرش همیشه در بین همکارانش معـروف بـه پیــک جــنگ بود و خـبر از جنـگ می آورد . ایشان در عملیات های مختلفی شرکت داشتـند. همچنین در تیــپ امام حــسن (علیه السلام) و در گــردان امیرالمؤمــنین (علیه السلام) ، جعفرطیار(علیه السلام) و در بیشتر یگان های خوزستان حضور داشتند . حاج حبیب شاعر و مداح بود با خواندن شعرهای حماسی همرزمانش را تشویق به رزم می کرد . ایشان بیشتر عمر گرانبهای خود را در میدان های رزم مشغول به خدمت بودند و به قول همسرش : باید پرسید که حاج حبیب چند بار به خانه آمد ، نه این که پرسیده شود چند بار به جبهه رفتند؟! در مجموع نه بار مجروح شدند و ۴۵ درصد جانبازی داشتند . یک ریه و یک کلیه ایشــان از کار افتــــاده بود و در کمـــر ایشـان ترکـش داشـت و نمی توانست راحت بنشید .
حاج حبیب مسلط به زبان عربی بودند . به فوتبال علاقه مند و شناگر ماهری بودند و در میدان های جنگ با سرودن اشعار طنز و حماسی شادی شور و شوق را در رزمندگان ایجاد می کردند هرجا حبیب بود ، شور و شادی آنجا بود . و بیشتر همرزمانش او را با این ویژگی بارز می شناختند ، بسیجی و هنرمند بود ، مداح اهل بیت (علیه السلام) بود ، بعد از جنگ به فعالیت ها ی مختلف پرداخت و رسیدگی به مشکلات مردم وکمک به مستمدان را از وظایف اصلی خودش می دانستند . ایشان از راویان دفاع مقدس بود و همراه با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی می رفتند . و بسیار تاکید داشتند که باید واقعیت های جنگ را به مردم بگوییم .
سال ۷۴ در دانشگاه بابلسر رشته کارشناسی مدیریت بازرگانی قبول شد و بعد از مدتی به دانشگاه چمران به عنوان مهمان منتقل و در دانشگاه چمران هم درس خواند . حاج حبیب در شرکت سپنتای اهواز مشـغول به کار بودند ، اما که به خاطر روحیاتی که داشــت نمی توانسـت ببیند حق جانبازان شـاغل در این شـرکت ضایـــع می شود . با مدیران شرکت درگیر می شود ؛ ابتـدا به او پیشـنهاد حق السکوت دادند اما نپذیرفت . به او گفتند : تمام حقت را می دهیم دیگر اداره نیا ولی سکوت کن . ولی گفت : باید حق همه جانبازان را بدهید . لذا او را مجبور کردند بالای دریاچه اسید نگهبانی بدهد . که به خاطر وضعیت شیمیایی شدن و ناراحتی ریه ای نتوانست دوام بیاورد و با حقوق بسیار اندک او را بازنشسته اجباری کردند .
بعد از جنگ با وجود این که مجروح بود و جسم بیماری داشت هیچ وقت آرام و قرار نداشت و هرجا که لازم می دید حضورش موثر است به آن جا می شتافت و ایفای نقش می کرد . با شنیدن خبر حمله داعشیان سفاک به عراق درآن جا حضور می یابد و با حضور در لشکری که زیر نظر عتبات بود تجربیات خود در دفاع مقدس را در دفاع از اسلام به کار می بندد سرانجام در منطقه بیـجی اسـتان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز پنجشنبه ۲۷ فروردین سال ۹۴ با بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش به شهادت رسیدند .